لیست اختراعات حميدرضا حضوري
به منظور توليد آنتيژن سطحي هپاتيت ب (HBsAg) بعنوان واكسن انساني، طيف وسيعي از فرآيندهاي بالادست (upstream) و پائيندست(downstream) در فرآيند توليد مورد نياز هستند. كروماتوگرافي با استفاده از رزينهاي ايميونوافينيتي يكي از مراحل كليدي خالصسازي HBsAg در فرآيند پائيندست توليد صنعتي واكسن هپاتيت ب است و استفاده از اين رزين ايميونوافينيتي، فرآيند توليد را با چالشهاي اساسي (مانند دشواري تهيه و هزينه بالاي خريد رزين از كمپانيهاي انحصاري خارجي، افزايش ريسك توقف يا تاخير فرآيند توليد واكسن، نيمهعمر كوتاه رزين، و الزام به انجام فرآيندهاي جداسازي آنتيبادي و غيرفعال سازي ويروس از محصول) مواجه مينمايد. بنابراين جايگزيني رزينهاي ايميونوافينيتي با رزينهاي ارزانتر، قابل دسترستر و كاراتر مورد توجه ميباشد. با ديدگاه غلبه بر موانع مذكور در فرآيند (تكنولوژي) خالصسازي آنتيژن سطحي هپاتيت ب (HBsAg) بعنوان واكسن انساني، در اين اختراع فرآيند خالصسازي HBsAg با استفاده از رزينهاي مالتيمدال با استفاده از روش طراحي آزمايش بهينهسازي شد، و در نهايت از ميان رزينهاي ماتيمدال، رزين Capto MMC بعنوان رزين مالتيمدال برتر همراه با شرايط عملياتي بهينه، براي خالصسازي HBsAg تعيين و معرفي شد. تحت شرايط بهينه شده در اين اختراع، درصد خلوص HBsAg، ميزان بازيافت HBsAg، و ظرفيت جذب رزينهاي مالتيمدال، از رزين ايميونوافينيتي مورد استفاده در فرآيند صنعتي توليد HBsAg بيشتر است.
فرآيندهاي پاييندستي توليد پروتئينهاي دارويي، ميتواند تا 80 درصد كل هزينه توليدي را تشكيل دهند. درنتيجه، نياز به بهبود اقتصاد و كارايي فرآيند و كاهش هزينهها براي دستيابي به كيفيت مورد تائيد الزامي است كه براي اين منظور در شروع فرآيندهاي پاييندستي صنعتي، بسياري از روشهاي غير كروماتوگرافي مانند رسوبدهي و استخراج را در نظر ميگيرند. بهطوركلي، اين روشهاي غير كروماتوگرافي براي كاهش بار آلاينده در پردازش پاييندستي و در صورت امكان، كاهش ميزان گرفتگي و تعداد ستونهاي كروماتوگرافي مورد نياز در فرآيند استفاده ميشوند تا بدين ترتيب از هزينه و مشكلات پرهزينهترين قسمت فرآيندهاي پاييندستي (يعني كروماتوگرافي) كاسته شود. در مقياس صنعتي خالصسازي آنتيژن سطحي هپاتيت ب (rHBsAg)، طيف وسيعي از مراحل شفافسازي و تخليص مانند رسوبدهي با اسيد و چندين ستون كروماتوگرافي موردنياز است. بااينحال، كارايي واقعي فرآيند رسوبدهي اسيدي در حضور نمك كائوتروپيك پتاسيم تيوسيانات مخدوش ميشود و بار عظيمي از آلايندههاي پروتئيني به مراحل كروماتوگرافي بعدي در فرآيند تحميل ميكند به طوريكه رزينهاي بسيار گرانقيمت و انحصاري ايميونوافينيتي به يكي از مراحل كليدي خالصسازي rHBsAg در فرآيند پائيندستي توليد صنعتي واكسن هپاتيت ب تبديل ميشود تا بتوان بهواسطه آن طيف متنوع ناخالصيها را حذف نمود. حساسيت ليگاندهاي موجود در اين رزينها به شرايط مؤثر پاكسازي در محل و بار عظيم آلايندهها سيكل معيوبي را ايجاد ميكند كه نتيجه آن طول عمر هر چه كمتر اين رزينها و عدم صرفه اقتصادي و مشكلات هميشگي براي فرآيند تخليص rHBsAg است. در اين مطالعه اثر حذف نمك كائوتروپيك پتاسيم تيوسيانات و استفاده از سيستمهاي بافري مختلف و pH هاي مختلف براي كاهش ناخالصيهاي پروتئيني بررسي شد و خلوص و ريكاوري در شرايط مختلف تعيين شد. سپس، براي ارائه درصد خلوص قابلمقايسه با رزين ايمونوافينتي، از رزينهاي چندحالتي بهعنوان يك نمونه از رزينهاي تجاري در دسترس تر و ارزانتر در حالت كروماتوگرافي جريان دروني استفاده شد و در طيف وسيعي از pH و غلظت نمكي (نمك سديم كلرايد بهعنوان نمونه)، ريكاوري و خلوص حاصل از فرآيند خالصسازي rHBsAg از نمونه صنعتي در حالت كروماتوگرافي جريان دروني بررسي و گزارش شد تا امكان حذف رزين ايمونوافينيتي بررسي شود
موارد یافت شده: 2